مربی

برای کسانی که تربیت می کنند
مربی

برای کسانی که تربیت می کنند:
پدر
مادر
مبلغ
مداح
معلم
مربی
استاد
روحانی
سرگروه
سخنران
فعال فرهنگی
و...

کانال تلگرام مربی

سؤال: سلام می خواستم درباره حل مشکلات حلقه داری توصیح دهید ؟(مثل این که اگر دو نفر تو گروه با هم مشکل دارند چه جوری حل کنیم)

جواب: علیک السلام؛

مشکلات حلقه داری مفصل تر از آن است که بشود در قالب یک جواب به صورت تفصیلی آن را باز کرد، ولی به صورت اجمالی بعضی از مشکلات حلقه داری آن هم فقط در بخش ارتباط اعضا با یکدیگر عبارت است از:

کنار هم جمع نشدن بخشی از اعضا در روابط:

کاری و سازماندهی

دوستی برنامه های تفریحی

علمی و جلسات رشدی

شاه کلید باز کردن گره های ایجاد شده در مسیر روابط بین اعضا بالا بردن روحیه تواضع و از بین بردن کبر و غرور است

در حالی که شاید این موضوع یکی از چالش های نسبتا بزرگ در گروه های خصوصا با روابط بالا باشد ولی همین چالش یکی از بهترین راه های خودسازی افراد از حیث از بین بردن روحیه کبر می باشد، شاید به جرأت بتوان گفت بالاترین رذیله اخلاقی حداقل در روابط بین انسان ها کبر و غرور است که درخت خبیث آن در شخصیت انسان میوه های آلوده بسیاری را در رفتارش جلوه گر مینماید، و شاید بتوان گفت کبر یکی از چشمه های ناپاکی است که آبش ریشه های درخت خبیث قوه غضبیه را آبیاری میکند، که اگر نبود روحیه خود برتر بینی، انسان به خودش اجازه نمیداد با غضبش نسب به حرمت مؤمن دیگری هتاکی کند.

زندگی اجتماعی و رابطه با انسان های دیگر پتانسیل بالایی برای از بین بردن مادر رذیل اخلاقی یعنی کبر دارد، انسان در فرصت پیش آمده در زندگی اجتماعی گریزی ندارد از اینکه حقوق دیگران را ادا کند و همین ادای حق دیگران به مرور روحیه تواضع را در انسان ایجاد میکند، یکی از ریشه های کبر روحیه راحت طلبی است، نتیجه بعضی از حقوقی که اسلام در روابط بین افراد یک جامعه تعریف کرده است، ایجاد راحتی توسط بخشی از افراد جامعه برای صاحب حق است، که خب البته قطعا آن بخش از جامعه که باید این راحتی را برای صاحب حق ایجاد نمایند باید بخشی از راحتی خویش را برای حاصل شدن این راحتی برای صاحب حق از دست بدهند و این دقیقا نقطه مقابل یکی از ریشه های کبر یعنی راحت طلبی بر خویشتن است.

برای از بین بردن هر رذیله اخلاقی یا ایجاد هر فضیلت اخلاقی ابزارها و مسیرهای های متفاوتی وجود دارد، که با توجه به رده سنی و جنسیت و قدرت فهم و ادراک مخاطبینمان و شرایط زمانی و مکانی متفاوت باید از ابزار های متناسب خودش استفاده کرد.

ولی در رده سنی نوجوانان، با توجه به اینکه در سن نوجوانی انسان ابتدای پیدا کردن هویت شخصیتی خودش است، دنبال پیدا کردن بهترین شخصیت برای آینده خودش است همین روحیه جستجوگر باعث می شود نوجوان شخصیتی پرسشگر و تحلیل گر پیدا کند و مشاهدات پیرامونیش بازخوردی قوی در سؤالات ذهنش ایجاد مینماید، و ذهنش را پر از سؤال نسبت به چیستی و چرایی و چگونگی مشاهدات پیرامونیش میکند، و از آنجا که در تربیت همیشه عرضه به تقاضاست با توجه به چنین تقاضای بالایی که در ذهن نوجوان است یک فرصت برای عرضه مطلب در این راستا برای متولی امر تربیتی نوجوان ایجاد می شود،

البته باید دقت داشت با توجه به روحیه پر جنب و جوش نوجوان که میراث دوران کودکی است، فضای دریافت یک طرفه اطاعات آن هم در قالب استماع الفاظ صرفا از یک حنجره هرچند مهذب، در بازه زمانی نسبتا کوتاهی باعث از بین رفتن مقبولیت صاحب آن حنجره در دید نوجوان می شود.

فلذا همیشه باید به پس زمینه پر جنب و جوش بودن انتقال مفاهیم به نوجوان دقت داشت.

از جمله ابزارها برای پر جنب و جوش کردن این انتقال مفاهیم استفاده از شیوه های زیر است:

اجرای تئاتر یک نفره از سوی ارائه دهنده مطالب حین بیان مطالب( چیزی شبیه اجرای بعضی تئاتر های یک نفره در خیابان های شهر، البته نه به آن شدت)

اجرای تئاتر گروهی

داستان گویی ( مانند قصه های ظهر جمعه در رادیو)

استفاده از گروه سرود و شعرخوانی

در حین بازی های گروهی مثل فوتبال

در حین انجام یک کار گروهی جدی که خروجی کار اهمیت دارد

در پیچ و خم های یک سفر و اردو که همه چیز متکی بر تلاش خود اعضای گروه دارد

در یک بحث گروهی که همه در آن مشارکت دارند و متکلم وحده ای در آن وجود ندارد

و....

البته همه موارد بالا به شرطی نتیجه و جواب می دهد که خروجی و غایت کار از اهمیت ویژه ای نزد افراد شرکت کننده برخوردار باشد نه اینکه صرفا یک بازی تلقی شود که نتیجه اش هم در حد یک بازی و سرگرمی است، و هرچه نتیجه و خروجی کار نزد نوجوان از اهمیت بیشتری برخوردار باشد تأثیر این برنامه ها بر شخصیت نوجوان بیشتر است، مثلا مشارکت در یک بحث گروهی پر هیجان البته با رویکرد منطقی که موضوع بحث حقیقتا یکی از سؤالات جدی ذهن نوجوان است قطعا تأثیرش از درست کردن یک روزنامه دیواری آن هم با موضوعات هرچند ارزشی ولی کم اهمیت در ذهن نوجوان بیشتر است.

یکی از راه های رفتار سازی در مخاطبمان شروع از مرحله تفکر است، و از آنجا که انسان، بی انگیزه هیچ کاری را انجام نمیدهد، و با توجه به روحیه پر جنب و جوش و بازی طلب نوجوان، اگر بتوانیم جنب و جوش نوجوان را با ابزارهای گوناگون از جمله آنچه که در بالا ذکر شده به سمت یافتن جواب های چیستی و چرایی و چگونگی موضوعات مد نظرمان بکشیم آن وقت میتوان به راحتی ذهن نوجوان را برای پیدا کردن گنج پاسخ به سؤالاتی که حالا در ذهنش مهم شده مجبور به پیمودن نقشه گنج از طریق تفکر وادار کرد.

البته ایجاد فرایند بالا حقیقتا نیاز به یک متولی تربیتی هنرمند دارد، که بتواند چنان از ابزارهای پر جنب و جوش استفاده کند که حقیقتا در نزد نوجوان هم این فرصت های پر جنب و جوش و بازی گونه صرفا ابزاری برای رسیدن اهداف مهمتری طلقی شود نه اینکه در نزد نوجوان هدف لذت بردن از این ابزارهای پرجنب و جوش و بازی گونه باشد و هدفی جز این در ذهنش برای شرکت در این برنامه ها نباشد و اهداف مد نظر متولی تربیتی نه تنها در ذهنش هدف محسوب نمیشود بلکه ممکن است گاها نسبت به این اهداف هم نگاه ابزاری برای رسیدن به آن هدف خودش که لذت بردن از این برنامه های پر جنب و جوش و بازی گونه است داشته باشد، در این صورت نه تنها این برنامه ها ثمری نمیدهد بلکه احتمال اینکه نتیجه عکس هم بدهد زیاد است.

پس به نوعی یکی از مهمترین وظایف متولی تربیتی تشنه کردن است نه سیراب کردن، و سیراب شدن فرایندی است که اگر از شدت شوق و عطش پیموده نشود حداقل این است که بگوییم اثر چندان مثبتی نمیگذارد.

برای اینکه یک نفر نسبت به موضوعی عامل شود ابتدا باید نسبت به آن موضوع علم پیدا کند، علم یک بار صرفا اتمام حجت یک طرفه است و اینکه انسان از آن جهت که برهانی بر ردش ندارد مجبور به پذیرفتن آن موضوع در مرحله استدلال می شود، و یک بار هم حاصل پرسش درونی و تفکر و جستجو از سر میل و علاقه است و یافتن پاسخی محکمه پسند و آرامش دهنده قلب است ، مسلما معلوم شدن یک موضوع در نزد انسان از طریق دوم پتانسیل بیشتری برای عامل شدن انسان به آن موضوع می تواند محسوب شود

بعد از اینکه انسان با علاقه، علم به موضوعی پیدا کرد باید علاقه ای هم برای عمل کردن به آن علم در انسان وجود داشته باشد و گرنه صرف داشتن علم، حداقل انگیزه لازم برای عمل حاصل نمی شود، و بالاترین انگیزه برای عمل به معلومات، داشتن محبت الهی است.

محبت الهی اکسیری است که در سایه آن انسان نسبت به آنچه که عالمانه به دست آورده عاشقانه عمل میکند، در سایه محبت الهی عمل به آنچه که ظاهرا تلخ است شیرین می شود، در سایه محبت الهی از بین بردن رذائل اخلاقی مانند کبر و ایجاد فضائل اخلاقی مانند تواضع نه تنها تلخ نیست بلکه سختیش برای انسان شیرین می شود، چون محبت الهی بهترین ضامن برای استمرار روحیه اخلاص است، در سایه محبت الهی به دست روحیه اخلاص عمیق تر و سریعتر و با دوام تر و پرشتاب تر می شود، تلاش در جهت از بین بردن موانع برای رسیدن به معشوق برای عاشق نه تنها ناخوشایند نیست بلکه شیرین و لذت بخش است، عشق رسیدن به معشوق موانع را در نگاه عاشق کوچک و از بین بردنشان را آسان تر می کند. اگر بتوانیم محبت الهی را در قلب کسی ایجاد کنیم، از بین بردن رذائل اخلاقی مانند کبر را در نگاه او آسان تر میکنیم.

اولین قدم برای رسیدن به محبت الهی، راه حسین است و بس؛ همیشه دقت کنید که داغ کربلا بهترین نقطه متصل شدن و پیوند خوردن با محبت الهی و عالم غیب است، شاید به بتوان به جرأت گفت میزان قدرت تربیتی شما به میزان توانایی شما در ایجاد داغ کربلا در دل شاگردانتان بستگی دارد. اگر از راهی غیر از راه روضه حسین بروید، محال است نتیجه مطلوب و پایداری بگیرید. اگر از راه روضه حسین رفتید تمام سختی های تربیتی برای شاگردانتان آسان می شود آن هم به شکل معجزه آسایی، ولی اگر از هر راهی به غیر از راه حسین رفتید، هم پذیریش و عمل به نکات تربیتی برای شاگردانتان سخت می شود و اگر هم عمل کنند از روی روحیه اخلاص و با عمق عمل یک عاشق دلباخته نیست بلکه با انگیزه ها و عمق عمل نازل تری به نکات تربیتی عامل می شوند، که آن هم قطعا پایدار نخواهد بود و حوادث روزگار آن عمل را مایه دستخوش خودش قرار می دهد.

البته در رابطه با روضه حسین هزار نکته باریکتر از مو وجود دارد، که در این رابطه یکی از بهترین افرادی که میتواند منبعی قوی و دقیق برای شما باشد سخنرانی ها و آثار مکتوب آیت الله فاطمی نیا است. سخنرانی های آقای علیرضا پناهیان هم در این جهت مفید است.

برای پیدا کردن راه حل های تربیتی دنبال مسکن های زودبازده و آرام کننده درد ها نباشید دنبال ریشه یابی عمیق و دقیق باشید و جواب را در عمیق ترین ریشه ها جستجو کنید، کار تربیتی کاری مستمر و نتیجه آن پس از گذشت بازه ی زمانی نه چندان کوتاه مدت حاصل می شود، وگرنه خروجی کار تربیتی شما سطحی می شود و بعد از مدتی اثر خود را از دست میدهد.

وقتی ریشه ی درختی در شرایط نامطلوبی باشد، کیفیت و کمیت میوه هایش پایین می آید؛ وقتی دل انسانی داغ حسین نداشته باشد عمل و رفتارش نسبت به ارزش ها از کمیت و کیفیت نازل تری برخوردار می شود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">